امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

باید به روی آینه آنقدر ها کنم
تا روی شیشه اشک نفس را رها کنم

 گندم برای آمدنت سبز می کنم
آن لحظه ای که در لحد خویش جا کنم 

اسفند دانه دانه شب و روز جمع شد
باید به مجمر دلم آتش به پا کنم

 دل شد سیاه بس که طلوع تو را ندید
باید برای خویش دلی دست و پا کنم

 یا اینکه باید از دم پرچین قلب خود
یک پنجره به جانب خورشید واکنم

 بگذار تا ز ره برسی بعد سالها
آنگه بیا ببین که چنین و چه ها کنم

 آن روز می شود حرمت کنج سینه ام
وقتی که پای تا سر خود کربلا کنم

 حاج محمود کریمی

 



موضوعات مرتبط: - غزل حاج محمود کریمیامام محمد باقر(ع) - شهادت
[ 27 / 12 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

غزل حاج محمود کریمی درباره شهید احمدی روشن

 راه محبین علی روشن است
راه حسین و زینبی بودن است

هرکه پی حضرت حق می رود
رخت جهادش همه جا بر تن است

رزم فقط رزم به شمشیر نیست
گاه تفکر به قلم بردن است

کار مؤیَد به امام زمان
معنی لبیکِ عمل گفتن است

کار خمینی چه اثر داشت که
علم و الم رونق جنگیدن است

دانش در چلّه ی اخلاص چیست
تیر خلاصی به تن دشمن است

کشته شدن در ره عشق ولی
آرزوی احمدی روشن است

"محمود کریمی"

 منبع : پايگاه اطلاع رساني خيمه

 


موضوعات مرتبط: * اشعاری از مداحان- غزل حاج محمود کریمی
[ 10 / 12 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد